baybek

Friday, June 25, 2004

بابكلر اؤلمز! بابكها هرگز نميرند!!!

سؤزوموز

بابكلر اؤلمز! بابكها هرگز نميرند!!!
مهران بهارى
--------------------------------
سيواس ائللرينده سازيم توتوشور[١]
سؤز توتوشور٫ جانيم توركو توتوشور
پير سولطانلار اؤلمز٫ مينلر يئتيشير
آخار گلر جانلار٫ تاريخ توتوشور.


(در سرزمين سيواس٫ سازم شعله مىكشد٫
سخن شعله مىكشد٫ ترانه هاى نازنين تركى شعله مىكشد٫
پير سلطانها هرگز نمىميرند٫ هزاران جان مىشوند
و جانها مانند سيل روان٫ تاريخ شعله مىكشد.)

پير سولطانلار اؤلمز٫ ديريلر بير گون
قانايان يارالار سريلر بير گون
هئچ تؤكولن قانلار قالار مى يئرده؟
حق ائده ندن حئساب سورولار بير گون.


(پيرسلطانها نميرند٫ روزى زنده خواهند شد
زخمهاى خونچكان٫ روزى مرحم خواهند يافت
آيا خون بناحق ريخته شده هيچ بر زمين مىماند؟
البته كه روزى از آنانكه بايد٫ حساب پرسيده خواهد شد.)

---------------------------------------

"خرميه" يكى از نخستين جريانات و يا فرقه هاى افراطى غلات شيعى كه خود را طرفداران على و دشمن امويه مىدانسته اند٫ نام عمومى حركتى دينى – سياسى است كه در قرن ٩ ام پديدار شده است. طيفهاى گوناگون اين حركت٫ كه از ماورالنهر و خراسان تا آذربايجان گسترده شده بود٫ ممكن است ريشه هايى در جنبش مزدكيسم قرون ٥ ٫ باورهاى شامانيستى تركى حتى پيوندهايى با مانويت داشته باشد. قيام و شورش ٢٢ ساله توده هاى مردم در آذربايجان به رهبرى بابك از قلعه معروف بذ و يا جمهور در نزديك اهر آذربايجان٫ مشهور به نهضت سياسى – دينى "خرمدينان" (محمره٫ سرخپوشان٫ سرخ علمان٫ بابكيه٫ خرميه٫ خرمدينيه)[٢] مهمترين٫ گسترده ترين٫ ماندگارترين و تاثير گذارترين جنبش و شورشهاى خرمى در تاريخ بوده است.

نه تنها برخى فرمهاى خرمدينى در قرون ٩ و ١٠ در غرب٫ در آسياى صغير و شبه جزيره بالكان٫ يعنى دقيقا سرزمينهايى كه بعدها حركت توده هاى ترك "قزلباش" و "بكتاشى" در آنجاها پديدار شد وجود داشته است بلكه حركت خرمدينى آذربايجان عملا مانند حلقه اى رابط بين و عاملى موثر در شكل دادن فرهنگ دينى٫ هويت ملى و حيات سياسى تركان ماورالنهر- خراسان از سوئى و تركان آسياى صغير- بالكان از سوى ديگر عمل نموده است. در سپاه بابك عنصر ترك حضور قابل ملاحظه اى داشته است. اينان هواخواه ابومسلم خراسانى و دوستداران اهل بيت بودند كه بر عليه حاكميت سياسى خلافت و استيلاى فرهنگى عرب مبارزه مىنمودند. خرميان آذربايجان نيز مانند "اسحاق ترك" از آسياى ميانه همه به رجعت ابومسلم باور داشته اند. وى از داعيان ابومسلم خراسانى و از نخستين رهبران چنين حركاتى در ميان تركهاى ماورالنهر و خراسان بود كه به قداست٫ ناميرايى و ظهور دوباره ابومسلم باور داشته است.

پس از سركوب خونين جنبش خرمدينى٫ چندين هزار تن از بابكيان جان بدر برده از قتل عام سال ٢١٨ همدان آذربايجان٫ كه طى آن ٦٠ هزار تن از ايشان توسط سردار خليفه از دم تيغ گذرانده شد٫ به فرماندهى نصر ملقب به تئوفوبوس (تانرىدان قورخان٫ خداترس) به خاك بيزانس ("بلاد روم" و يا تركيه مركزى امروزى) گريخته حتى گروههايى از آنها به "روم ائلى" (شبه جزيره بالكان) رفته اند. بابكيان آذربايجان به طور عمده در تركيه مركزى يعنى خاستگاه حركت تركان قزلباشى در قرون آينده٫ در ديورييى سيواس (از مراكز آينده قزلباشان)٫ ارگووان٫ مالاتيا و در ميان پائوليكن ها ساكن شده اند. به دنبال سركوبهاى خونين و پىدرپى٫ گروههاى ديگر خرمى- بابكى نيز دسته دسته به آسياى صغير پناهنده و در آن سرزمين ساكن گرديده اند. مىتوان گفت اين گروه ها كه طى زمان باورهايشان با تطور و دگرديسى در ميان جامعه تركان علوى (قزلباش - بكتاشى) جاى گرفته است هسته اوليه علويان (قزلباشان) چند قرن بعد در آنادولو را تشكيل داده اند. هم از اينروست كه بين جنبشهاى بابكيه و بدرالدينيه٫ بابايى٫ حروفيه .... توده هاى ترك بالكان٫ آسياى صغير و آذربايجان كه همگى مدافع عدالت اجتماعى٫ برابرى همبستگى و آزاد انديشى بوده اند شباهات و عينيتهاى بسيارى وجود دارد. تمام حركتهاى مذكور تشكيلات برادرى (اخى ليك٫ اخوت) مسلح دينى با آميخته اى از باورهاى هترودوكس تركى٫ عرفان و صوفيگرى تحت پوششى از عقايد باطنى غلات شيعى بوده اند. در واقع اين جنبشهاى مردمى تركان باطنى و غاليان شيعه مراحلى ميانىاى هستند كه چند قرن ديگر به باور توده هاى ترك قزلباشيه٫ حركت قزلباشى در آناتولى و آذربايجان و اسلام مردمى مذهب قزلباشى امروزى (علوى) ختم شده اند. بنابرين هيچكدام حركتى ويژه خارج از اسلام نبوده برعكس٫ نمونه اى از سنت ميستيك جنگاوران اخى كه از قرن ١٠ در دنياى تركى- ايرانى همواره حضور داشته اند مىباشند.

در قرون ۱۵-۱۶ هنوز ميان قزلباشان ويژگيهاى نهضتهاى دمكراتيك مردمى قرون ٩-٨ ديده مىشود. در ميان قزلباشان آرمانهاى قديمى خرمدينان در باره برابرى و عدالت اجتماعى رواج كامل داشته و در روابطشان مانند جنبشهاى "بابائى" و "بدرالدينى" در آنادولو٫ انديشه همبستگى توده اى حاكم بوده است. تصادفى نيست كه اردبيل و پيرامون آن مانند "قاراداغ – قاراجاداغ٫" كانون اصلى قزلباشان پشتيبان صفويان و مهد "حاق عاشيقلارى" در آذربايجان٫ زادگاه نهضت روستائى خرمدينى و موطن حركت بابك نيز بوده است. [٣] توده پيروان "جنيد" كه خود تحت تاثير عقايد بابك خرمدين بوده است را غلات شيعه ترك تشكيل مىداده است. "شيخ حيدر" نيز با عقايد باطنى و با بابكيه از نزديك پيوند داشته و قوانين خرمدينان را مشروع و جائز مىشمرده است. حتى ظهور "شاه اسماعيل ختائى" و پيدايش حركت - مذهب قزلباشى در تاريخ اعتقادى و سياسى تركى به تعبيرى چيزى به جز رجعت بابك و نوزايش حركت - مذهب خرمدينى در قرن ١٥ نمىباشد: حركت قزلباشى (به فارسى سرخ كلاهان) ادامه٫ كمال و ظفر جنبش ناكام قزل دونلولار (به فارسى سرخ جامگان) است.

حاكمان هميشه شورشها و قيامهاى مردم براى عدالت عمومى٫ برابرى اجتماعى٫ مبارزه با استيلاى خارجى و دشمنان داخلى را عصيان و ارتداد اعلام كرده اند٫ يعنى همان عللى كه اين قيام ها و رهبران آنها را در ميان خلق و تا حد پرستش محبوب ساخته است. "عاشيقها" و "بخشىها"ى ترك در چكامه هاى خويش قهرمانان برگزيده و راستين مردم از جمله بابك٫ شاه اسماعيل٫ كوراوغلو٫ ستارخان٫ جوجى خان٫ حيدرخان...... را كه براى استرداد حقوق غصب شده مردم به مبارزه پرداخته و از طرف ايشان همواره نيز مورد حمايت قرار گرفته اند مىستايند و اين قهرمانان را به عنوان سمبلى تقديم مىنمايند. "كوراوغلو" برجسته ترين و محبوبترين قهرمانى كه خلق ترك آفريده است٫ در سيماى مبارز و عصيانگر خود خصوصيتها و پهلوانيهاى بابكيان را هم كه به استيلاى عرب سرخم نكردند جمع دارد.
-----------------------------
[١] - شعر در وصف پير سلطان ( Pir Sultan Abdal?-1590 ) سروده شده است: وى متولد سيواس و اصلا از خانواده اى از شهر خوى آذربايجان ايران است. پير سولطان برجسته ترين قهرمان خلق٫ شاعر-شورشى ترك٫ اسطوره مقاومت بر عليه ظلم و بىعدالتى٫ شخصيت حماسى-دينى و از اولياء علويان ترك (اهل حق٫ قزلباش-بكتاشى) است. باور به حيات جاويد و بازگشت وى در آينده براى دادخواهى مظلومان در فرهنگ مردمى ترك اعتقادى بسيار گسترده و ريشه دار است.
[٢] - به تركى اين حركت به شكلهاى گوناگون قيزيل دونلولار٫ آل دونلولار٫ قيزيل بايراقلىلار٫ آل بايراقلىلار٫ قيزيل گئييملىلر٫ آل گئييملىلر٫ قيزيل اگينلىلر٫ .... ناميده شده است.
[٣] - "عاشيقها" خنياگران- درويشان مردمى ترك هستند كه ريشه در فراريان طائفه باطنى حروفى "ايشيق" آذربايجان دارند كه پس از سركوب خونينشان به تركيه مركزى گريخته بودند.

گئرچه يه هو!!!

0 Comments:

Post a Comment

<< Home