baybek

Thursday, June 15, 2006





تحول معنایی واقعیت تاریخی مبارز آذربایجانی بابک

هر کلمه در هر زبان معنایی خاص را افاده می کند و تصورات و تصدیقات معینی را در ذهن تداعی می کند.اما کلمات در طول تاریخ تفکر و اجتماع بشری به دنبال تغییر افکار و دستاوردهای جدید علمی و همچنین کشفیات تازه تاریخی از بار معنایی گذشته تخلیه و برای القای معنای دیگری مورد استفاده قرار می گیرند.نام بابک مبارز آذربایجانی نیز در طول تاریخ چنین تحولی را پشت سر گذاشته و همه نسلها در پس ذهنیت خود با شخصیتی که آن کلمه معرفی می کند مواجه شده اند.بابک تا سالها در نگاه منابع عربی مورد جفا بوده و تاریخهایی که در دربار خلفای بنی عباس نوشته شده بودند سعی در تخریب این شخصیت در افکار عمومی مسلمین داشته اند.در مقابل ادبیات رسمی عرب جریانی به نام شعوبیه در میان فارسیان شکل گرفته بود که در کل توجه به قوم فارس را در سایه اساطیر مد نظر قرار داده بود.این جریان نیز به حرکت بابک و همرزمانش به عنوان نهضتی شعوبی می پرداخته است.حکومت پهلوی که سعی در عرب ستیزی و اسلام ستیزی داشت بیشتر به قرائت شعوبی نظر داشت.جمهوری اسلامی نیز این کلمه و معنای تاریخی آن را بسان بسیاری از کلمات و واقعیات تاریخی معلق نگه داشته بود.

نسل جدید ملت ترک پس از قریب به یک دهه فعالیت مستمر در اواخر سالهای هفتاد به سراغ بابک رفت.این نسل از طرفی به کند و کاو در واقعیت تاریخی شخصیت بابک و مبارزه اش با مهاجمان آن روزگار پرداخت و از طرف دیگر او را به عنوان یکی از سمبلهای مبارزاتی آذربایجان برگزید.از آنجا که بابک در سرزمین های تاریخی آذربایجان به مبارزه مشغول بوده است و قلعه اش تقریبا در مرکز آذربایجان قرار می گیرد و با توجه به تجلیلی که برخی مورخان و روشنفکران مبارز در دهه های اخیر از او کرده اند بسرعت بابک در معنایی جدید بار دیگر در سرزمین آذربایجان نامدار شد.

از سال ۱۳۷۹ تا ۸۲ صدها هزار نفر هر سال در پایان هفته دوم تیرماه در قلعه بابک در شهرستان کلیبر گرد هم آمدند و ارتفاعات کوهستانی آن شهرستان را تبدیل به محلی برای ابراز خواسته های فرهنگی و اجتماعی ترکان کردند.مردم در دو روزی که در آنجا بودند ضمن تشکیل کمون های کوچک (بدون توجه به موقعیت اجتماعی و اقتصادی افراد) فرهنگ- زبان و هنر ترکی را به نمایش می گذاشتند.گاهی اجتماعاتی بزرگتر نیز تشکیل می شد و مردم در سخنرانی های کوتاه مسائل آذربایجان و جامعه ترک کشور را بیان می کردند.همزمان با این اجتماعات سازمان های غیر دولتی مختلف نیز با برنامه هایی که برای این دو روز داشتند چهره و هدف مسالمت آمیز جریانی را که خود را در قلعه بابک نشان می داد بیشتر عیان می کردند.به عنوان مثال در سال ۸۲ یک گروه طرفدار محیط زیست با مستقر کردن اعضایش در کوهستان به پاکسازی محیط از آلاینده ها مشغول بود.

معنای جدید و روشنی که از بابک امروز در اذهان ترکها شکل گرفته به واقع کاملا با تحولی که در ذهن ترکها انجام گرفته است همخوانی دارد و بنابراین زدودنی نیست.ملتی که امروز بیرق هویت خواهی بلند کرده است طی یک پروسه تاریخی و فکری طولانی به آن رسیده است و نتایج بدست آمده آنقدر عینی و ملموس و همچنین مفید برای پیشرفت و هماهنگی با دنیای مدرن و دموکرات هستند که تجربه ۱۵ ساله اخیر ثابت کرده است ترکها نه تنها از آن صرف نظر نخواهند کرد بلکه آن را به عنوان تنها راه حل برگزیده اند.

حکومت جمهوری اسلامی از سال ۱۳۸۳ با ایجاد پادگان نظامی در منطقه ای که قلعه بابک در آنجا قرار دارد و نیز با بستن جاده های منتهی به کلیبر در هفته دوم تیرماه از اجتماع مردم در ارتفاعات کوهستانی اطراف قلعه جلو گیری می کند.ماموران دولتی فعالیتهای بازدارنده را تا شهرهای مختلف آذربایجان امتداد داده و در این شهرها با دستگیری فعالین ترک و یا تهدید گروههایی که قصد عزیمت دارند سعی در جلوگیری از اجتماع مسالمت آمیز و قانونی مردم داشته و دارند.

اما حکومت ایران نیز مثل سایر همتایان تاریخیش تکرار تجربه نامبارکی را می آزماید که شکستش بر عقل بشر امروز مسلم است.همانگونه که در بالا ذکر شد بابک تنها به عنوان سمبلی برای مبارزه انتخاب شده است.مبارزه ای که بعد از تحولی بزرگ در ذهن ترکها از قشقاییستان تا آذربایجان پدید آمده است.در حقیقت ترکها متوجه غفلت خود از فرهنگ و زبان مادریشان در دوره مدرن شده اند و دیگر هیچ راه بازگشتی برای ایشان جز هویت خواهی وجود ندارد.هر گونه سد راه برای این جریان ایستادگی در مقابل تاریخ است.تجمع قلعه بابک درست از سال ۸۳ که حکومت راهها را بست تبدیل به یک جریان مقاومت شد. مقاومت در مقابل قدرتی که از حق اولیه انسانها مانند حق اجتماع انسانها در کنار یکدیگر جلوگیری می کند.هر چقدر فشار حکومت بیشتر می شود اتحاد ترکها و توافق ایشان بر خواسته های حداقلی و طبیعی شان جدی تر می شود.بنابراین امروز هیچ ترکی از رفتن یا نرفتن به قلعه بابک صحبت نمی کند بلکه سخن از چگونه رفتن است.

بعد التحریر:نمی توان از قلعه بابک حرف زد و از دلاورانی که هر ساله بیرق از دیگری گرفته و چراغ آن قلعه را زنده نگه داشتند سخن نگفت.امروز عباس لسانی وارد چهارمین هفته اعتصابش شد.نمی دانم چه حالی دارد بدن نیمه جانش.امروز چنگیز بخت آور اعتصاب آغاز کرده است.اما حتی از محل نگهداری غلامرضا امانی اطلاعی ندارم.بیشتر از ۱۵۰ نفر دیگر نیز در زندانهای مختلف آذر بایجان زندانیند.هنوز هیچ روشنفکر فارسی از عمق فاجعه ای که در سرزمینم در حال وقوع است خبر ندارد یا نمی خواهد بداند و هنوز هیچ دولتی در دنیا نسبت به سلامت عباس لسانی و وضعیت حقوقی دهها زندانی ابراز نگرانی نکرده است.

0 Comments:

Post a Comment

<< Home