در سرخ جامه پوشي بابكيان
نقش نمادين مذهب، مليت و مظلوميت!در سرخ جامه پوشي بابكيان
دكتر فيض الهي
تاريخ نويسان رنگ لباس و پرچم نهضت بابك - سردار بزرگ آذربايجان - را «سرخ» قيد كرده و آنها را «سرخ جامگان» يا «سرخ علمان» ناميده اند ولي متاسفانه توضيحي در مورد اينكه چرا آنها «سرخ جامه» مي پوشيدند و به اصطلاح «ارتش سرخ» تشكيل داده بودند ارايه نكرده اند. بنظر اينجانب در «سرخجامه» پوشي بابكيان سه عامل «مذهب، مليت و مظلوميت» نقش اساسي داشت و لذا در اين مقاله با اتكا به منابع در دسترس، كوشش خواهد شد تا «رنگلباس» در سايه نقش نمادين اين سه عامل بررسي گردد ولي قبلا" تذكر اين مهم را بر خود لازم مي دانم كه چون در مورد «شيعه» و «ترك» بودن بابك نظريات خود را در مقالات مختلف از قبيل «آيا سرخ جامگان شيعه نبودند؟!» (ويژه نامه بابك، هفته نامه وزين شمس تبريز) و «اسطوره گاو آسماني در قيام بابكخرمدين» (هفته نامه شمس تبريز، سال سوم، شماره 74) ارايه دادهام لذا در اين مقاله صرفا" به زمينه هاي فرهنگي و ريشه هاي اجتماعي آن نهضت در انتخاب«رنگ لباس و پرچم» پرداخته خواهد شد. پس مقاله در سه بخش:
1 - نقش نمادين «مذهب» در انتخاب رنگ سرخ
2 - نقش نمادين «مليت» در انتخاب رنگ سرخ
3 - نقش نمادين «مظلوميت» در انتخاب رنگ سرخ مورد توجه قرار خواهد گرفت.
1- نقش نمادين «مذهب» در انتخاب رنگ سرخ:
همانطوريكه مي دانيم شيعيان خود را از پيروان خاندان اهل بيت رسول اكرم (ص) مي دانند و طبيعي است كه علاوه بر «سنت نبوي»، «رفتار علوي» اهل بيت را نيز در سر لوحه اهداف زندگي خود مد نظر قرار مي دهند. يكي از سنن رسول الله پوشيدن «لباس سرخ» بود كه بعدا" سرمشق بعضي از شيعيان گرديد. در مورد جامة سرخ پوشيدن پيغمبر اكرم (ص) در كتب مختلف مطالب گوناگوني آمده است مثلا" «ابو عيسي محمد بن عيسي ترمذي» (متوفي 279 هجري قمري) در كتاب مشهور خود بنام «شمايل النبي » (ص) در روايتي از محمود بن غيلان و به نقل از راويان مي نويسد: «پيامبر (ص) را ديدم (در حجة الوداع) درحالي كه حله اي سرخ بر تن داشت»(1)
او در روايت ديگري به نقل از علي بن خشرم مي نويسد: «هيچكس از مردم را در حله سرخ زيباتر از رسول خدا نديدهام» (2)
در مورد «سرخ جامه» پوشيدن حضرت رسول اكرم (ص) «محمد بن سعد كاتب واقدي» در كتاب معروف «طبقات» مي نويسد كه پيغمبر در روزهاي جمعه لباس سرخ مي پوشيدند و در دو عيد (فطر و قربان) نيز عمامه سرخ بر سر مي بستند(3) «واقدي» حتي روايت مي كند زمانيكه نمايندگان قبيله بني عامر درمكه به حضور پيغمبر (ص) رسيدند او در «داخل خيمه اي سرخ رنگ»(4) بود و حتي متذكر مي شود كه پيغمبر گرامي در همان حال جبه يي سرخ بر تن داشت و حله ايي سرخ بر دوش افكنده بود»(5). همچنين حضرت رسول اكرم (ص) وقتي فرمان اعطاي منطقه اي را به خاندان بني عقيل مي داد فرمان را بر روي «قطعهچرم سرخ» نويسانده و مهر كرده بود.(6)
«واقدي» به اين مسئله نيز در «طبقات» خود اشاره مي كند كه در سال فتح مكه عدهاي براي مشرف شدن بدين اسلام به حضور پيغمبر رسيدند و از او درخواست كردند كه «در پيشاپيش لشكر قرار بگيرند و رنگ پرچم آنان سرخ باشد»(7)
پوشيدن «لباس سرخ» از طرف رسول اكرم (ص) نه تنها در «طبقات واقدي» و «شمايل النبي ترمذي» بلكه در اكثر كتب سيره و بويژه در كتاب مشهور «دلائل النبوت» ابوبكر احمد بن حسين بيهقي نيز به صراحت آمده است(8).
بعد از رحلت حضرت ختمي مرتب به پيروي از «سنت نبوي» از طرف بعضي از شيعيان پوشيدن «لباس سرخ» در مواقع مختلف به «رفتار علوي» تبديل شد و بويژه بعد از شهادت امام حسين (ع) در صحراي كربلا «رنگ سرخ» علاوه بر «سنت» به نماد «عقيدت» نيز تبديل گرديد و رنگ سرخ، رنگ «سياسي - عقيدتي» نهضت عاشورا و سمبل «انتقام و خونخواهي» تلقي شد.
در كتب شيعيان از «سرخ جامه» پوشيدن «ائمه اطهار» روايت هاي مختلفي آمده است از جمله «محمد باقر مجلسي» در كتاب «حلية المتقين» از «سرخ جامه» پوشيدن «امام محمد باقر» (ع) روايتي نقل مي كند كه حضرت را در «جامه سرخ تيره» ملاقات كردهاند (9) و نيز روايان، «حضرت امام جعفر صادق» (ع) را ديدهاند كه آن حضرت «جامه سرخ رنگ به رنگ گل سرخ پوشيده بودند».(10)
لذا با توجه به دلايلي كه در مقاله «آيا سرخ جامگان شيعه نبودند؟!» آورده شده از جمله اينكه «ابن حوقل» سياح و جغرافيدان مشهور مسلمان در ديداري از«دهات سرخ جامه نشين آذربايجان» به صراحت مي نويسد كه:«در قريه هاي ايشان (سرخ جامگان) مساجدي است و قرآن مي خوانند»(11) و با عنايت به اينكه نام اصلي رهبر نهضت سرخ جامگان يعني بابك «حسن» و نام پدرش «عبدالله» بود(12) لذا يكي از علل سرخ جامه پوشيدن بابكيان را مي توان «شيعه مذهب» بودن آنها تلقي كرد. چناچه «ياقوت حموي» نيز در «معجم البلدان» خود به «مسئله انتظار» بابكيان اشاره كرده و معتقد است كه «اهالي شهر بذ» از منتظران مهدي (عجل الله) بودند(13) و «سرخ علمان» (اعلام المحمره) ناميده مي شدند (14)
البته لازم به يادآوري است كه شيعيان با توجه به اينكه از فرقه هاي مختلفي تشكيل مي شدند و هركدام «سنت نبوي» و «رفتار علوي» مخصوص با ريشههاي اعتقادي و محلي و نژادي و زباني و جغرافيايي مختص خود را داشتند لذا بعضي از فرق شيعه لباسهاي و پرچمهاي سفيد و سبز و سياه و... نيز پوشيده يا حمل مي كردند كه خود ريشه در مسائل فوق الذكر داشته است.
پس بطور كلي بعضي از «شيعيان آذربايجان» در قرن سوم هجري به پيروي از «سنت نبوي» و «رفتار علوي»، «رنگ سرخ» را سمبل نهضت خود قرار داده بودند.
2 - نقش نمادين «مليت» در انتخاب رنگ سرخ:
با توجه به اينكه بابك - قهرمان بزرگ آذربايجان - فردي «ترك» و پرورش يافته در «محيطي ترك» بود لذا آداب و رسوم تركان را نيز پاس مي داشت و چناچه در مقاله «اسطوره گاو آسماني در قيام بابك خرمدين» اشاره كرده ام بابك خود مظهر «گاو آسماني تركان و آذربايجان» بود و بدين جهت «رنگ سرخ» در قيام او داراي بار اجتماعي - سياسي محيط خود بود.
چناچه مي دانيم «رنگ سرخ» از رنگهاي مورد علاقه «تركان» بود و اكثر امپراتوران و خانان ترك در لشكرگاههاي خود پرچمهايي بدين رنگ با بار معنوي قوي داشتند. چناچه امپراتوران تركان قيرقيز در سراپردة خود «پرچم سرخي» داشتند كه مورد احترام شديد آنها بود(15) و حتي جسد موميايي شدة بعضي از اميران و خاقانان ترك در «پارچه سرخ» بعنوان «كفن» قرار داده مي شد.(16) همچنين بر اساس بيتي از «محمود كاشغري» معلوم مي شود كه «قيزيل بايراق» يا«پرچم سرخ» در حقيقت «پرچم جنگي تركان» بود و بعنوان «ساواش بايراقي» (پرچم جنگ) به ميدان جنگ برده مي شد(17) وحتي «آل افراسياب» يعني اولين امپراتوري ترك مسلمان تاريخ داري «پرچم سرخ» بودند(18) و بعنوان علامت خاندان حاكم در اطراف تخت خاقانان آل افراسياب در ميدانهاي جنگ همين«پرچمهاي سرخ» برافراشته مي شد.
بعد از امپراتوران آل افراسياب، امپراتوران سلجوقي و نيز اتكابكان و دولت هاي صفويه، افشاريه و نيز امپراتوري عثماني با توجه به همان «مليت ترك» خود اقدام به حمل پرچم هاي سرخ در اردوگاههاي جنگي خود مي كردند.
«مجير الدين بيلقاني» - شاعر بزرگ آذربايجان در عهد اتابكان - در مدح اتابك محمد پهلوان به مناسبتي به همين «رنگ سرخ پرچم» آنها اشاره كرده و ميسرايد:
«رايت سرخ » ترا كافسر فتح و ظفرست
مايه نصرت و پيرايه لشكر گيرند(19)
با آغاز دورة «زره پوشي صوفيان آذربايجان» به مصداق:
گاه باشد كه ته خرقه زره مي پوشند
عاشقان بنده حالند چنين نيز كنند
سلسلهاي از تركان آذربايجان با نام «قيزيلباش» (سرخ كلاه) تشكيل شد كه داراي «قيزيل بايراق» (پرچم سرخ) و «قيزيل تاج» (تاج سرخ) با ايدهلوژي رسمي شيعه اثني عشريه بودند. بعضي از محققان نهضت «سرخ كلاهان» را دنباله نهضت «سرخ جامگان» در آذربايجان مي دانند و پيروزي «قيزيل باش» صفويه را پيروزي «دگرديسي يافته» سرخ جامگان بابك ميدانند.
در اين جا اشاره به «مكان جنبش» يعني «آذربايجان جنوبي» نيز بي مناسبت و بي ارتباط با ايده تركان نيست چه بر اساس ايده و تفكرات تركان باستان«رنگ» در زندگي آنها نقش بسزا داشت و اكثر مسايل طبيعي و معنوي را بر اساس «رنگ گرايي» تفسير مي كردند. لذا جايگاه «آذربايجان جنوبي» در اين نهضت هاي «سرخ» با توجه به جهات اربعه، عناصر اربعه، فصول اربعه و توتم اربعه و موكلان اربعه در فرهنگ تركان قبل از اسلام حائز اهميت است چه تركان براي «جهات اربعه» (شرق، غرب، جنوب، شمال) و «عناصر اربعه» (آب و آتش و باد و خاك) و «فصول اربعه» (بهار و تابستان و پاييز و زمستان) و «توتم اربعه» (گؤك اژدرها - اژدهاي آبي -، قيزيل قوش - پرنده سرخ -، آق قاپلان - پلنگ سفيد -، قارا قاپلو مباغه - لاك پشت سياه - ) و «موكلان اربعه» (گؤكخان، قيزيل خان، آق خان، قارا خان) اهميت خاص قايل بودند و حتي در لشكركشي ها و محاصره ها بر اساس همين «ايده لوژي رنگگرايي» در بعضي موارد عمل مي كردند چناچه «مته خان» (اوغوز خان) در محاصره لشكريان چين قسمت جنوبي اردوگاه خود را مختص «سواران سرخ» كرده بود چه در نظر تركان «جنوب» تمثيل گر «رنگ سرخ» مي باشد چناچه شمال ممثل سياه (مثل درياي سياه) و غرب تمثيل گر سفيد (مثل درياي سفيد) مي باشد.
لذا با عنايت به همين سيستم ايدهلوژيك «رنگ بنيادي» در سيستم فرهنگي تركان قديم، «آذربايجان جنوبي» در ارتباط كامل با «رنگ سرخ» قرار داشت چه نماد و سمبل «جنوب» در «عناصر اربعه» «قيزيل اود» (آتش سرخ) و نماد توتمي «قيزيل قوش» (پرنده سرخ) و در نماد جهات اربعه « قيزيل يئر» (سرزمين سرخ) و در نماد موكلان اربعه يا فرشتگان نگهبان «قيزيل خان» ( خان سرخ) و در نماد فصول اربعه «قيزيل هاوا» (تابستان گرم و سرخ) قرار داشت كه همگي در ارتباط با «رنگ سرخ» و «سرخ جامگي» و «سرخ كلاهي» و «آذربايجان جنوبي» از جهت موقعيت جغرافيايي قرار داشتند.(20)
لذا از مباحث «رنگ بنيادي سيستم فرهنگي تركان قديم» نتيجه مي شود كه «مليت تركي» سرخ جامگان بابك نيز در انتخاب «رنگ سرخ» بي تاثير نبوده است.
3 - نقش نمادين «مظلوميت» گرايي در انتخاب رنگ سرخ:
اين مولفه نيز همچن ساير مولفه هاي ديگر از ديد تاريخ نگاران پوشيده مانده و تا بحال كسي بدين مسئله مهم توجه نكرده است و اينجانب براي اولين بار است كه همچون ساير موارد فوق الذكر اين مورد را نيز مطرح مي نمايم.
«سرخ جامگان» با انتخاب «رنگ سرخ» بنظر مي رسد كه مي خواستند به نحوي از انحاء «صدا و سيماي مظلوميت» خود را به چشم و گوش جهانيان برسانند تا همگان متوجه شودند كه بر مردم اين سرزمين چه ظلمي از ظالمان رسيده است تا اينكه مجبور به «قيام مسلحانه» گرديدهاند. در اين صورت «سرخ جامه» پوشيدن نمادي است مبني بر اينكه نه بر «فرد» بلكه بر «ملتي» ظلمي بزرگ رفته و ظالم از دادن حق آنها خود داري مي نمايد. «سرخ جامه» پوشيدن «مظلوم» ريشه تاريخي در اين سرزمين دارد و چنانچه «خواجه نظام الملك» وزير «آلپ ارسلان سلجوقي» و «ملكشاه سلجوقي» در كتاب معروف خود «سير الملوك» (سياستنامه) به صراحت از «سرخ جامه» پوشيدن «مظلومان» چنين روايت مي كند: «شنودم كه يكي از ملوك به گوش گرانتر (كر) بوده است. چنان انديشيد كه كسانيكه ترجماني مي كنند و حاجبان، سخن متظلمان (كسانيكه به آنها ظلم شده است) با او راست نگويند و او چون حال نداند چيزي فرمايد كه مدافن آن كار نباشد فرمود كه متظلمان بايد كه جامه سرخ بپوشند و هيچ كس ديگري سرخ نپوشد تا من ايشان را بشناسم و اين ملك بر پيلي نشستي و در صحرا بايستادي و هر كس را كه با جامهي سرخ ديدي بفرمودي تا جمله گردد كردندي پس به جاي خالي (تنها) بنشستي و ايشان را پيش آوردندي تا به آواز بلند حال خويش ميگفتندي و انصاف ايشان مي دادندي»(21)
پس چنانچه مشخص مي شود «سرخ جامه» پوشيدن نيز مي تواند كنايه از «مظلوميت» و «داد خواهي» تلقي گردد و احتمالا" بابكيان با «سرخ جامه» پوشيدن ميخواستند نداي «مظلوميت» خود را به گوش جهانيان برسانند. باشد كه تحقيقات ديگر محققان پرده از رازهاي ديگر اين نهضت بزرگ آذربايجان بردارد.
پاورقي:
1ـ شمايل النبي، ابوعيسي ترندي، ترجمة و استخراج احاديث و حوادشي از دكتر محمود مهدوي دامغاني، نشر ني، چاپ اول، تهران، 1372، ص58
2ـ همانجا.
3- طبقات، محمد بن سعد كاتب واقدي، ترجمة محمود مهدوي دامغاني، تهران، 1365، ص449
4- همانجا، ص313
5- همانجا، 449
6- همانجا، صص 304-303
7- همانجا، ص209
8- دلايل النبوه»، ابوبكر بيهقي، ترجمه دكتر محمود مهدوي دامغاني، جلد اول، ص 129، بنقل از شمايل النبي، ص58
9- حيلة المتين، علامه محمد مجلسي، فصل چهارم، تهران، 1366، ص 7
10- همانجا
11- سفرنامه ابن حوقل (ايران در صورت الارض)، ترجمه و تصحيح دكتر جعفر شعار، انتشارات امير كبير، تهران، چاپ دوم، 1366، ص 116
12- مروج المذهب، ابو الحسن مسعودي، ترجمه ابوالقاسم پاينده، شركت انتشارات علمي و فرهنگي، تهران، چاپ پنجم، 1374، ص471،
13- معجم البلدان، ياقوت حموي،جلد اول، ص 163،
14- همانجا، ص361
15- TURK INAISLARI ILLI MILLI GELENEKLERINDE RENKLER' RESAT GENC' ATATURK KULTUR MERKEZIASKANLIGI' YAYNLARI' UCUCU BASKI' KASIM 1999' ANKARA' S.2%
%
16- همانجا
17- همانجا
18- همانجا
19- راحة الصدور و آية السرور در تاريخ آل سلجوق، تأليف محمد بن علي بن سليمان الراوندي، رسته 599 هجري، سبي و تصحيح اقل العباد محمد اقبال،كتابفروشي علي اكبر علمي، چاپ دوم، تهران، 1363، ص 318
20- براي اطلاع از جهتها، موكهها، عنصرها و اسامي خاقانان حاكم بر جهات و فصول اربعه به كتاب «تورك مدنيي تاريخي «نوشته ضياء كوك آلب، برنجيقسم، اسلاميتدن اول تورك مدنيي، استانبول، ملي مطبعه، 1926، صص32، 37، 111، و... مراجعه شود.
21- گزيده سياستنامه و قابوس نامه، جعفر شعار، نرگس روان پور، تهران، دانشگاه پيام نور، 1380، صص 10-9
0 Comments:
Post a Comment
<< Home